loading...

امام شناسی

Content extracted from http://emamshenasi14.blog.ir/rss/?1739647212

بازدید : 485
يکشنبه 17 اسفند 1398 زمان : 5:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

امام شناسی

نگاهی کوتاه بر زندگانی امام حسن عسکری(ع)

  • نام: حسن
  • کنیه:ابو محمد
  • لقب:ابن الرضا / عسکری / سراج
  • پدر و مادر: امام‌هادی علیه السلام و سلیل (سوسن)
  • زمان ولادت: ۸ ربیع الثانی سال ۳۲۲ هجری قمری
  • مکان ولادت: مدینه
  • نقش انگشتر: انا لله الشهید
  • اولاد: حجت ابن الحسن العسکری
  • مدت امامت : ۶ سال
  • زمان شهادت: ۸ ربیع الاول سال ۳۶۰ هجری قمری
  • مکان شهادت: شهر سامرا
  • سبب شهادت: مسموم شدن توسط معتمد عباسی
  • طول عمر شریف: ۲۸ سال
  • مرقد مطهر : شهر سامرا
ولادت امام حسن عسکری (ع) ۸ ربیع الثانی

شرح زندگانی امام حسن عسکری(ع)

حسن بن علی بن محمد(ع) مشهور به امام حسن عسکری، (۲۳۲-۲۶۰ق) یازدهمین امام شیعیان اثناعشری است که به مدت ۶ سال امامت شیعیان را بر عهده داشت. او فرزند امام‌هادی(ع) و پدر امام زمان(عج) است.

مشهورترین لقب وی، عسکری است که به اقامت اجباری‌اش در سامرا اشاره دارد. او در سامرا تحت مراقبت حکومت قرار داشت و برای فعالیت‌های خود با محدودیت روبه‌رو بود. امام عسکری از طریق نمایندگان خود و نیز از راه نامه‌نگاری، با شیعیان ارتباط داشت. عثمان بن سعید، نخستین نایب خاص امام زمان(عج)، از نمایندگان خاص وی نیز به شمار می‌رفت.

کنیه و القاب امام حسن عسکری(ع)

کنیه آن حضرت «أبومحمد» است و این کنیه را امام‌هادی علیه السلام بر ایشان نهاده اند که اشاره به این دارد که فرزند آن حضرت امام منتظر است که روایات ائمه پیشین ایشان را همنام پیامبر معرفی نموده بودند.

القاب آن حضرت که هر کدام آینه‌ی صفات برجسته و والای ایشان است، عبارتند از:

  1. خالص:ایشان از هر آلایش و پلیدی پاک بودند.
  2. هادی:ایشان نماد هدایت و نشانه‌ی راهیابی و حرکت در صراط مستقیم برای عالمیان بودند.
  3. عسکری:سامرا یک منطقه‌ی نظامی‌به شمار می‌رفت و امام را به خاطر اقامت در آنجا (یا محله‌‌‌ای از آنجا) «عسکری» لقب دادند. لازم به ذکر است همانطور که مورخان تصریح کرده اند اگر در جایی لقب «عسکری» به تنهایی بکار رود مراد امام حسن عسکری است نه پدرشان.
  4. زکی:ایشان شریف ترین و پاک نهادترین انسان روزگار خود بودند جان و دل خود را پاک کرده در راه اعمال نیک پرورش داده بودند.
  5. خاص: خداوند ایشان را با فضائل و اجابت دعا، ویژه و خاص خود گردانیده بود.
  6. صامت: ایشان خاموش بودند و جز به یاد خدا، تعلیم و حکمت گویی، لب نمی‌گشودند.
  7. سراج: ایشان چراغی بودند در تیرگی‌ها و مردم را به صلاح و تقوا راهنمایی می‌کردند.
  8. تقی: ایشان پرهیزگارترین انسان زمان خود بودند و بیش از هر کس پاسدار احکام دین و متکی به پروردگار به شمار می‌رفتند.
  9. ابن الرضاعنوانی است که امام جواد و امام عسکری علیهما السّلام هر دو به آن شهرت یافته اند

فراز و نشیب‌های دوران امامت امام حسن عسکری (ع)

امام عسکری(ع) به مدت ۶ سال (از ۲۵۴ تا ۲۶۰) امامت کرد. مهم‌ترین دلیل برای امامت حسن بن علی العسکری(ع) پس از شهادت امام‌هادی، وصیت و احادیث امام‌هادی درباره جانشینی او است.شیخ مفید در ارشاد بیش از ۱۰ روایت و نامه دراین‌باره آورده است اکثر شیعیان و یاران امام‌هادی(ع) نیز پس از شهادت ایشان، به امام حسن عسکری(ع) به عنوان امام رجوع کردند، ولی عده اندکی جعفر بن علی، (معروف به جعفر کذاب) پسر دیگر امام‌هادی(ع)، را امام خود خواندند و عده‌ای نیز به امامت سید محمد که در زمان امام‌هادی(ع) از دنیا رفته بود، معتقد شدند.

در بین شیعیان شخصیت‌هایی بودند که منافع خود را در حمایت از ادعای امامت جعفر کذاب می‌دیدند و اشکالاتی را بر امامت امام عسکری (ع) وارد می‌ساختند. اینان که عموما جایگاه علمی‌مناسبی هم نداشتند گاه مدعی می‌شدند دانش امام را سنجیده و آن را در سطح دانش کامل که برای ائمه (ع) لازم است نیافته‌اند. گاهی نیز مدعی می‌شدند در نامه‌های امام غلط‌های دستوری یافته‌اند آنها برخی مواقع به نوع لباسی که امام پوشیده بود ایراد می‌گرفتند. و گاه در شئون امامت دخالت کرده و از امام به خاطر عمل‌کرد وکیلانش انتقاد می‌کردند هم‌چنین گاه دستورات امام و فرستاده‌ی ایشان را نمی‌پذیرفتند. از همین رو بود که امام عسکری (ع) می‌فرمود هیچ یک از پدرانشان به اندازه ایشان مورد شک و تردید شیعیان قرار نگرفته است. امام در برخورد با این گونه رفتارها استمرار این نافرمانی‌ها را از جمله‌ی عواملی می‌داند که ممکن است به سلب نعمت الهی منجر شود. مدرسی طباطبایی معتقد است شاید همین ناسپاسی‌ها و کفران نعمت‌ها موجب شد که سرانجام جامعه شیعه از نعمت حضور امام معصوم محروم گردید

فضیلت زیارت امام حسن عسکری(ع)

بی شک ثواب زیارت امام حسن عسکری علیه السلام از زیارت سایر ائمه اطهار کمتر نیست .

امام صادق علیه السلام درباره‌ی زیارت اهل بیت میفرمایند:

کسی که یکی از ائمه اطهار را زیارت کند مثل آن است که رسول خدا را زیارت کرده است

همچنین ایشان میفرمایند:

کسی که امام واجب الاطاعه‌‌‌ای را زیارت کند و نزد او چهار رکعت نماز گزارد ثواب یک حج و عمره برای او نوشته میشود

امام حسن عسکری علیه السلام مزارشان را اینگونه وصف کرده اند:

همانا قبر من در (سر من رای) سامرا امان از هر بلا و عذاب الهی بر هر دو گروه است

منظور حضرت از لفظ (دو گروه) شیعه و سنی است چرا که بسیاری از ساکنین شهر سامرا سنی هستند و امام حسن عسکری این وعده را داده اند که برکت عام مزار حضرت برای اهل سنت نیز هست

شهادت امام حسن عسکری(ع)

سوابق بازداشت و خطرى که همواره از طرف دستگاه حاکم متوجه جان حضرتش بود و این که حضرت یک شخصیت مخالف سیاسى به حساب مى‌‌آمد و نیز رحلت آن حضرت‌ در سنین جوانى، همگى دلیل شهادت آن حضرت می‌باشد. آن حضرت در هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری توسط سمی‌که از طرف معتمد خلیفه عباسی به زور به ایشان خورانده شد به شهادت رسیدند.

امام حسن عسکری(ع) را نزد طاغوت عباسی «معتمد» آوردند. او که از احترام جمیع طبقات مردم به امام و مقدم داشتن ایشان بر تمام علویان و عباسیان به تنگ آمده بود و از شنیدن فضائل حضرت مالامال از کینه شده بود، تصمیم گرفت ایشان را به شهادت برساند. لذا زهری کشنده به امام خوراند که بر اثر آن، بدن حضرت رنجه گشت و ایشان بستری شدند، اما با همه درد و آلام جسمانی صبورانه کار خود را به خداوند واگذار کردند.

از آنجا که امام یک چهره کاملا شناخته شده در سامرا بود، هنگام رحلتش‌هاله‌اى از غم و بهت‌زدگى فضاى سامرا را فرا گرفت. احمد بن عبید الله در روایتى که قسمتى از آن پیش از این ارائه شد، این صحنه را چنین وصف کرده: وقتى امام عسکرى علیه السّلام رحلت کرد، صداى شیون و فریاد همه جا را فرا گرفت. مردم فریاد مى‌زدند: ابن الرضا رحلت کرد. آنگاه براى تدفین آماده شدند، بازار به حال تعطیل درآمد. پدر من (وزیر معتمد عباسى)، بنى‌هاشم، شخصیتهاى نظامى و قضایى و منشیان و مردم به سوى جنازه هجوم آوردند، آن روز در سامرا قیامتى برپا بود.

مزار شریف امام حسن عسکری (ع)

امام حسن عسکری علیه السلام پس از شهادت و مسموم شدن توسط معتمد عباسی در شهر سامرای کنونی در استان صلاح الدین در جوار پدر بزرگوارشان امام‌هادی علیه السلام و حکیمه و خاتون و همسر مکرمه شان مادر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حضرت نرجس خاتون دفن هستند .

در سالیان متمادی تعرض‌های فراوان و جسارت‌های زیادی به مرقد مطهر ایشان شده است به عنوان مثال در فواصل زمانی سال ۸۴ تا ۸۶ دوبار حرم مطهر حضرت تخریب شد که در ادامه به جزئیات آن اشاره میکنیم:

تخریب اول

چهارشنبه ۲۳ محرم ۱۴۲۷ق (۳ اسفند ۱۳۸۴ش) حدود ساعت ۷ صبح تروریست‎های تکفیری وابسته به القاعده، به رهبری ابومصعب زرقاوی، با پوشیدن لباس نیروهای تکاور عراق، وارد حرم عسکریین شدند و اسلحه نگهبانان را مصادره و آنها را به همراه خادمان حرم، در یکی از غرفه‌های صحن زندانی کردند و با کارگذاری مواد منفجره TNT به وزن حدود ۲۰۰ کیلوگرم در داخل بنا، حرم مطهر را منفجر کردند.

در نتیجه این بمب‎گذاری، گنبد بنا با پوشش آجری و طلاکاریش و همچنین تزئینات کاشی‌کاری در دیوارهای آن، فرو ریخت. شدت این انفجار به حدی بود که برخی از مصالح و تزئینات به کار رفته تا شعاع نیم کیلومتر به بیرون پرتاب شد. اما به علت استحکام بنا، پایه‌های گنبد، بدنه اصلی و دیوارها، سالم باقی ماند.

ولادت امام حسن عسکری (ع) 8 ربیع الثانی
ولادت امام حسن عسکری (ع) ۸ ربیع الثانی

تخریب دوم

در ۲۷ جمادی‌الاول ۱۴۲۸ق (۲۳خرداد ۱۳۸۶ ش)، دومین انفجار در حرم عسکریین به وقوع پیوست. در ساعت سه هکر نست، تروریست‎ها وارد حرم شده و پس از درگیری با محافظان حرم، اقدام به بمب‎گذاری در حرم نمودند. آنان در ساعت ۹ صبح دست به دو انفجار زدند. در انفجار نخست، گلدسته سمت چپ حرم و در انفجار دوم، گلدسته سمت راست آن به طور کامل تخریب شد.

در ۱۶خرداد ۱۳۹۳ش حمله دیگری از سوی داعش به شهر سامرا و به قصد تخریب حرم عسکریین صورت گرفت که با مقاومت مردم و نیروهای امنیتی عراق خنثی شد.

بازدید : 624
يکشنبه 17 اسفند 1398 زمان : 5:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

امام شناسی

شهادت عالم مجاهد آیت الله سید محمد صدر را تسلیت عرض میکنیم.

این متن زندگینامه این عالم بزرگوار است:

خاندان

خاندان صدر، از مشهورترین خاندان‌هاى علم، فضل، فقاهت و مرجعیت، در طول تاریخ شیعه، در ایران، عراق و لبنان هستند. این طایفه از ذریه سید صدرالدین محمد (متوفاى 1263هـ .ق.) هستند که از بزرگان و دانشوران قرن سیزدهم هجرى است، نسب این خاندان به امام موسى کاظم(علیه السلام) مى رسد.

ولادت

جریان تولد آیت الله سید محمد صدر در خاندان صدر، داستان جالبى دارد. مشهور شده است که مادر سید محمد، باردار نمى شد به طورى که پس از گذشت مدتى از فرزند دار شدن ناامید شده بود بنابراین تصمیم گرفت به حج برود و در آن جا حاجتش را از خداوند بخواهد تا شاید به برکت خانه خدا و فضاى معنوى حج، خواستش برآورده شود. او مقدمات سفر را فراهم آورد و همراه شوهرش (سید محمدصادق صدر)، آهنگ سفر نمود. در راه نذر کرده بود که اگر خداوند به او پسرى عطا کند نامش، به نام آخرین پیامبر خدا یعنى محمد(صلى الله علیه وآله) بنامد. پس از بازگشت از این سفر مبارک، حاجتش برآورده شد و در 17 ربیع الاول (1362 هـ .ق.)، سالروز ولادت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، فرزندى به آنان عطا گردید که مادر به شکرانه این نعمت، به نذر خود وفا کرده و نام او را محمد گذارد.

پدرش، محمدصادق صدر از سلسله جلیله روحانیت و اهل علم و فضل بود. سید محمد دوران کودکى را زیر نظر جد مادرى اش، آیت الله العظمى شیخ محمدرضا آل یاسین (1297 ـ 1370هـ .ق.)، گذراند. نیز پدرش، سید محمدصادق، در تربیت و تعلیم تنها فرزندش، از هیچ کوششى دریغ نکرد. تربیت و تعلیم او در خانه علم، فضل و کمال، در شخصیت آینده او نقش بسیار مهمى ایفا نمود.

تحصیلات

سید محمد، تا 11 سالگى از محضر پدر و جدش استفاده علمى برد و در سال 1373هـ .ق. وارد حوزه علمیه نجف گردید و در همان سال به کسوت روحانیت درآمد.

استادانِ دروس مقدمات او عبارتند از:

1. سید محمدصادق صدر:پدرش.

2. سید طالب رفاعى.

3. شیخ حسن طرّاد عاملى، وى هم اکنون از عالمان لبنان است.

4. سید محمدتقى حکیم (متولد 1341 هـ .ق.) فرزند محمدسعید حکیم(1303 ـ 1395 هـ .ق.) وى صاحب تألیفات زیادى است که برخى از آنها عبارتند از: «الأشتراک و الترادف»، «الأصول العامه للفقه المقارن»، «الزّواج الموقت»، «شاعر العقیدة السید الحمیرى»، «مالک اشتر»، «زین الشباب»، «ابن عباس»، «ابو فراس حمدانى».

5. شیخ محمدتقى ایروانى (متولد 1331هـ .ق.) ،وى عالم، فاضل و داراى تألیفاتى چون: «تقریرات السید الخوئى»، «تعلیقة على الحدائق» و «تعلیقات فى الفقه و الاصول» است.

دانشکده فقه

سید محمد، دروس مقدماتى حوزه را با موفقیت، پشت سر گذاشت و در سال 1379هـ .ق. وارد دانشکده فقه نجف، گردید. استادان این دوره او عبارتند از: 1. شیخ محمدرضا مظفّر (1322 ـ 1383 هـ .ق.)،استاد فلسفه 2. سید محمدتقى حکیم،استاد اصول و فقه مقارن. 3. محمدتقى ایروانى، استاد فقه استدلالى. 4. سید عبد الوهاب کربلایى،استاد زبان انگلیسى. 5. دکتر حاتم کعبى،استاد روان شناسى. 6. دکتر فاضل حسین، استاد تاریخ.

سید محمد در دانشکده، از دانشجویان موفق و ممتاز بود. وى در درس زبان انگلیسى موفقیت چشم گیرى داشت، بطورى که به راحتى مى توانست به زبان انگلیسى صحبت کند و بنویسد. صدر پس از چهار سال تحصیل سرانجام در (1383 هـ .ق.) از دانشکده فقه، فارغ التحصیل شد.

سید محمد در دانشکده با دانشجویان زیادى ارتباط علمى داشت. از بهترین دوستان او در این دوره مى توان به: دکتر احمد وائلى، مصطفى جمال الدین، عدنان بکّاء، احمد زکى امین، احمد قیسى و مسلم جابرى اشاره کرد.

استادان سطح

سید محمد، پس از فارغ التحصیل شدن از دانشکده فقه، به حوزه علمیه بازگشت و دروس حوزه را ادامه داد. وى در این دوره، کتاب کفایة الأصول را نزد پسر عمویش شهید سید محمدباقر صدر و کتاب مکاسب را نزد سید محمدتقى حکیم، آموخت. حضور در محضر این دو استاد بزرگ حوزه، اثر عمیقى بر روح و جان او گذاشت و پایه‌هاى علمى خود را نزد آن‌ها، مستحکم کرد. همچنین بخشى از کتاب مکاسب را نزد شیخ صدرالدین بادکوبه اى (1316 ـ 1392هـ .ق.) فرا گرفت.

با پایان یافتن دروس سطح، سید محمد در درس خارج فقه و اصول شرکت کرد.

استادان خارج فقه و اصول

1. سید محمدباقر صدر

او نزد آیت الله شهید سید محمدباقر صدر، یک دوره کامل اصول و کتاب طهارت در فقه را فرا گرفت. وى یکى از شاگردان مبرّز سید محمدباقر و یکى از چهار نفرى بود (آیت الله سید محمود‌هاشمى، سید کاظم حائرى و شیخ زهیرى) که درس استاد را تقریر مى کردند و در زمره شاگردان خصوصى استاد، به شمار مى رفتند.

2. سید ابوالقاسم خویى

دومین استاد وى مرجع بزرگ سید ابوالقاسم خویى است که، سید محمد نزد ایشان یک دوره کامل اصول و کتاب طهارت فقه را فرا گرفت. شرکت در درس آیت الله خویى باعث شد که وى بر مبانى اجتهادى این بزرگ مرد تسلط یابد، و گاهى آن را نقد کند.

3. امام خمینى

امام خمینى سومین استادى است که سید محمد، خارج فقه، بخش مکاسب را نزد وى فراگرفت.

4. سید محسن حکیم

شهید صدر مباحث خارج فقه، بخش مضاربه را در محضر او آموخت.

اجازه روایت

سید محمد با موفقیت، دروس سطح عالى حوزه را پشت سر گذاشت و از عالمان بزرگ نجف اشرف، اجازه روایت دریافت کرد. بزرگانى که به وى اجازه روایت داده اند عبارتند از: شیخ آقا بزرگ تهرانى، پدرش سید محمدصادق صدر، دایى وى شیخ مرتضى آل یاسین، پسر عمویش سید حسین خادم الشریعه، سید عبد الرزّاق مقرّم (1316 ـ 1391 هـ .ق.) صاحب کتاب «مقتل الحسین(علیه السلام) »، سید حسن خرسان، سید عبدالاعلى سبزوارى و دکتر حسین على محفوظ.

اجتهاد

سید محمد صدر با پشت کار، درایت و تیز هوشى، در سال 1369 هـ .ق. در 34 سالگى، به درجه اجتهاد رسید. وى اجازه اجتهاد خود را از آیات عظام سید محمدباقر صدر و سید ابوالقاسم خویى دریافت نمود.

بر کرسى تدریس

جایگاه علمى آیت الله سید محمد صدر در فقه و اصول، باعث شهرت علمى او بین طلاب گردید. از این رو در سال 1369 هـ .ق. تعدادى از طلاب و فضلاى حوزه علمیه نجف، خدمت وى رسیده و از او خواهش کردند، تدریس خارج فقه و اصول را شروع کند. آنان همچنین نزد آیت الله سید محمدباقر صدر رسیده و نظر ایشان را در این باره جویا شدند. ایشان ضمن تشویق و قدردانى از آنان فرمود:

«سید محمد صدر اهلیت و جایگاه تدریس خارج فقه و اصول را دارد.»

سید محمد در همان سال، درس استدلالى خارج فقه را بر اساس متن باب طهارت از کتاب «المختصر النافع» شروع کرد. وى در سال 1410 هـ .ق. دور جدیدى از درس خارج را شروع کرد که تا آخر عمرش ادامه داشت. خارج اصول وى بر اساس متن کتاب کفایة الأصول و خارج فقه او هماهنگ با متن کتاب شرایع الاسلام اثر محقق حلى بود.

در محضر قرآن

صدر همچون همه فقیهان آگاه، به قرآن عشق مى ورزید و به آموزش مفاهیم آن اهتمام داشت. وى هم زمان با تدریس فقه و اصول، روزهاى پنجشنبه و جمعه هر هفته، همچنین ایام تعطیل حوزه، تفسیر قرآن داشت. جلسه تفسیر وى از سه ویژگى مهم برخوردار بود:

1 ـ نواندیشى و جرأت در نقد آراى مفسران گذشته. 2 ـ عادت و رسم بسیارى از مفسران قرآن کریم این است که از اول قرآن و سوره حمد، تدریس تفسیر را شروع مى کنند. ولى ایشان، روش تازه اى بکار برد و از آخر قرآن (سوره ناس) درس تفسیر را آغاز کرد.ایشان درباره انتخاب این روش نوین مى گوید:

«عادت مفسرین این است که از ابتداى قرآن شروع به تفسیر مى کنند و پیرامون سوره‌هاى ابتدایى قرآن، بسیار توضیح مى دهند اما وقتى به نصف یا آخر قرآن مى رسند، توضیحات مختصر شده و شنونده را به مطالب قبلى ارجاع مى دهند.»

روش این عالم فرهیخه باعث شد که سورهاى آخر قرآن بطور مفصل، تفسیر شوند.

3 ـ شیوه تدریس ایشان به این صورت بود که ابتدا سؤالاتِ پیرامونِ سوره یا آیه بحث را طرح کرده سپس جواب مى دادند. (شیوه مورد پرسش و پاسخ).

سیر و سلوک عرفانى

آیت الله سید محمد صدر در کنار پیشرفتهاى علمى و فقهى به تهذیب نفس و سیر و سلوک معنوى نیز توجه داشت. وى براى درک معارف الاهى و علم و اخلاق و سیر و سلوک عرفانى، از محضر یکى از کسبه‌هاى نجف به نام حاج عبد الزّهره گرعاوى استفاده مى کرد. سید محمد به او خیلى عشق مى ورزید و وى را در شمار استادانش ذکر مى کرد. این امر در میان عالمان کمتر سابقه دارد تعجب بعضى را برانگیخت به طورى که شخصى از آیت الله صدر سوال کرد: چگونه یک کاسب، استاد عالم حوزه مى شود؟ ایشان جواب دادند:

«روایتى نقل شده که خداوند اولیایش را میان بندگانش مخفى مى کند. زیرا میزان نزدیکى به خدا، بستگى به مقدار علم انسان ندارد بلکه منوط به خود سازى، صفا و فهم انسان، حقیقت بندگى خدا و ذوب شدن در آن است و این براى همه کس حاصل نمى شود مگرکسى که خدا براى او شایسته ببیند، خواه عالم و خواه کاسب.»

استاد عرفان شهید صدر حاج عبد الزّهره گرعاوى در سال 1400 هـ .ق. از دنیا رفت. سید محمد در فراقش بسیار اندوهگین شد. وى تا آخر عمر، سیر و سلوک عرفانى را ترک نکرد.

ویژگى‌هاى اخلاقى

1 ـ تقید به نماز شب

صدر از دوران جوانى به نماز شب و شب زنده دارى مقید بود. یکى از نزدیکان آیت الله سید محمدباقر صدر نقل مى کند که روزى پدر سید محمد خدمت شهید سید محمدباقر رسید و از پسرش گله کرد و گفت: پسرم بیشتر شبها را بیدار است و در عبادت و شب زنده دارى زیاده روى مى کند از شما خواهش مى کنم، او را نصیحت کنید تا به خودش نیز برسد. آیت الله سید محمدباقر صدر، شاگردش را طلبید و نصیحت نمود. وى هم امر استاد را اجابت کرد.

2 ـ تواضع

سید محمد بسیار فروتن و افتاده بود و با مردم با اخلاقى نیکو برخورد مى کرد. به عنوان نمونه، هرگز اجازه نمى داد کسى دستش را ببوسد و مى گفت: «تو با این کارت به بهشت مى روى و من به جهنم.» یعنى تو براى رضاى خدا دست مى بوسى این شائبه هست که، دست بوسى تو موجب غرور من شود. البته دست بوسى از نظر ایشان اشکالى نداشت ولى اجازه نمى داد کسى دست ایشان را ببوسد. یکى از مقلدین وى از ایشان سوال کرد: آیا بوسیدن دست، جایز است؟ ایشان فرمود: نمى گویم حرام است. بلکه دست بوسى از نظر اخلاقى برایم مشکل است و ایجاد ضرر مى کند. کسى که اجازه مى دهد دستش را ببوسند، فعل حرامى انجام نداده است.

اسارت

این مرجع عالیقدر، به خاطر افکار انقلابى و نزدیکى فکرى و خویشاوندى با شهید سید محمدباقر صدر سه مرتبه توسط رژیم عراق دستگیر و زندانى شد. اوّلین بار، سال 1351هـ .ش. بود. بار دوم، سال 1353هـ .ش. و به همراه 150 نفر از شاگردان سید محمدباقر صدر و برخى از اعضاى حزب «الدعوة الاسلامیه» بود که در زندان او را به شدت اذیت و آزار دادند. نوبت سوم در 1370هـ .ش. پس از انتفاضه مردم عراق معروف به «انتفاضه شعبانیه» اتفاق افتاد. وى به خاطر فعالیتهاى فرهنگى و سخنرانیهاى آتشین، علیه رژیم بعث عراق به همراه 106 نفر دیگر از انقلابیون دستگیر و زندانى شد.

مرجعیت

آیت الله صدر پس از آزادى از زندان، عُزلت و گوشه گیرى اختیار کرد و وارد مسائل سیاسى نشد. همین امر باعث شد که رژیم عراق او را به عنوان مرجع رسمى شیعیان عراق معرفى نماید و اداره حوزه علمیه نجف اشرف را به او واگذار کند. قبول مرجعیّت از طرف وى، موجى از مخالفت در پى داشت و بعضى او را به خاطر این اقدام سرزنش کرده و او را وابسته و مرتبط با حکومت عراق معرفى نمودند. این شایعات باعث ناراحتى و کدورت آیت الله صدر گردید و به خاطر همین، سختیها و مرارتهاى زیادى را تحمل کرد. هدف وى از قبول مرجعیّت مشروعیّت بخشیدن به نظام حاکم عراق نبود بلکه مى خواست از آن در راه رهبرى مردم، اداره حوزه علمیه و کمک به فقرا و نیازمندان استفاده کند. وى خطر انحطاط مردم و خطر ضعیف شدن حوزه علمیه را احساس کرده بود، به این سبب این منصب را به انگیزه دفاع از اسلام و مسلمانان پذیرفت. وى درباره قبول مرجعیت مى گوید:

«من همچون دیگران در خطر زندگى مى کنم، خطرى که مراجع دیگر نیز با آن مواجه هستند ولى مادام که فعالیتم طبق رضاى خدا و داراى منفعت عمومى باشد و باعث احیاى سنت امر به معروف و نهى از منکر و حفظ حوزه علمیه شود، چرا بترسم؟ اگر شهید شوم رفتن من در راه خداست و این اوج مطلوب است.»

همچنین شهادت وى توسط رژیم بعث عراق، براى همگان ثابت مى کند که او با حکومت بعث هماهنگ نبوده و خلاف میل آن رژیم سفاک حرکت مى کرده است.

اقدامات فرهنگى

1 ـ نماز جمعه

یکى از اقدامات ارزنده و مهم آیت الله سید محمد صدر، احیاى سنّت فراموش شده نماز جمعه بود که چندین قرن به دلیل اینکه تحت عنوان واجب تخییرى است ترک شده بود. وى هر هفته در مسجد بزرگ کوفه، به ایراد خطبه و اقامه نماز جمعه مى پرداخت. این اقدام باعث شد، در دیگر شهرهاى عراق نیز نماز جمعه برپاگردد. به تدریج در 86 شهر بزرگ و کوچک دیگر عراق، توسط نمایندگان ایشان نماز جمعه برگزار گردید.

نحوه برگزارى نماز جمعه ایشان خصوصیاتى داشت که تا آن روز در عراق بى نظیر بود:

الف: یکى از وظایف خطیب جمعه ـ که از طرف حکومت بعث عراق تأکید شده بود ـ دعا براى سلامتى صدام حسین، رئیس جمهورى عراق در قنوت نماز جمعه بود. سید محمد صدر حاضر نشد حتى براى یک بار، براى صدام حسین دعا کند. همچنین به تمام امامان جمعه که از طرف وى منصوب شده بودند فتوا صادر نمود که:

«دعا براى هیچ بشرى غیر از معصوم در نماز جایز نیست.»

همچنین وقتى براى اقامه نماز جمعه حاضر مى شد و مى شنید که مردم مى گویند: «نعم نعم للقاعد صدام حسین» و «بالرّوح بالدّم نفدیک یا صدام»، این شعارها را با شعارهاى «نعم نعم للاسلام» و «نعم نعم للحوزه» عوض مى کرد.

ب: وى در خطبه‌ها علیه استعمارگران به خصوص آمریکا، انگلیس و اسرائیل افشاگرى مى کرد و مردم را از نقشه‌هاى شوم آنان درباره ممالک اسلامى به خصوص وطنش عراق، آگاه مى نمود. وى همیشه مردم را به دورى از مستکبران و دشمنى ورزیدن به آنها دعوت کرد و شعارهایى همچون: «کلاّ کلاّ أمریکا» «کلاّ کلاّ اسرائیل» و... بین مردم رواج داد. آیت الله صدر در بین سال 1376 و 1377هـ .ش. که به شهادت رسید، 45 خطبه نماز جمعه ایراد کرد. وى در این خطبه‌ها به مسائل و موضوعاتى پرداخت که از سوى دولت عراق، تجاوز از خط قرمز محسوب مى شد و همین امر باعث تهدید وى از سوى رژیم و سرانجام شهادتش گردید.

2 ـ امر به معروف و نهى از منکر

از جمله فعالیتهاى دیگر آیت الله صدر، تلاش براى تقیّد مردم به انجام واجبات و ترک محرّمات بود. در همین راستا، وى استفاده از کانال تلویزیون «الشباب» را که توسط «عدى» پسر صدام حسین اداره مى شد و برنامه‌هاى فاسد و مبتذل پخش مى کرد، تحریم نمود.

3 ـ اعزام مبلغ

اعزام بیش از 80 روحانى به عنوان وکیل و امام جمعه به مناطق مختلف عراق از دیگر فعالیت‌هاى سازنده و مهم این عالم بزرگ شمرده مى شود. این حرکت و اقدام باعث رشد، آگاهى و برپایى سنّت حسنه نماز جمعه گردید. در برخى از مناطقى که به آنجا مبلغ اعزام مى شد، تا قبل از اعزام، نماز جماعت برگزار نمى شد اما با کوشش روحانیون نه تنها نماز جماعت بلکه نماز جمعه نیز به طور مرتب برگزار گردید.

بیشتر مبلغان اعزامى جوانانى بودند شجاع و برخوردار از همت والا. یکى از آنها شیخ أوس ناصرى است که خطبه اى تاریخى ایراد کرد و دستگیر شد. شیخ حسین سویعدى، شیخ فاضل عمشانى و دکتر ابو سجاد عگیلى از قاطبه همین جوانان برومند هستند که توسط حزب بعث به شهادت رسیدند. ده‌ها بلکه صدها نفر دیگر نیز با ایراد سخنرانى تند و صریح، بر علیه رژیم بعث عراق، مواضعى انقلابى و تاریخى گرفتند. اقدام مهم آیت الله صدر در فرستادن روحانیون به مناطق مختلف عراق باعث ایجاد موج بیدارى بین مردم خصوصاً جوانان این کشور گردید.

4 ـ تشکیل دادگاه اسلامى

از اقدامات دیگر وى تشکیل دادگاه اسلامى در مقابل دادگاه دولتى بود. رأى این دادگاه بر اساس حکم شرع بود نه قانون مصوب دولت.

5 ـ تدوین فقه عشایر

آیت الله صدر با مشاهده بعضى از آداب و رسوم عشایر که با موازین اسلامى، منطبق نبود فقه عشایر را تدوین کرد و در آن مواردى را که رسوم عشایرى با فرهنگ اسلامى منافات داشت، توضیح داد. این بزرگ مرد براى تدوین فقه عشایر مدتى در میان آنان حضور یافت و در این مدت سعى کرد مشکلات فرهنگى و مادى آنان را برطرف کند. این اقدام وى تا آن زمان بین علماى عراق بى سابقه بود.

6 ـ چاپ و انتشار مجله «الهدى»

این مجله شامل مسائل سیاسى، اجتماعى و حوزوى بود که توسط ایشان بین جوانان انقلابى و مراکز دینى عراق توزیع مى شد.

7 ـ تعظیم شعائر اسلامى

یکى از خصوصیات بارز آیت الله صدر، بزرگ شمردن و احترام شعائر اسلامى و الاهى بود. در همین زمینه به مردم توصیه مى کرد، در ایام شهادت اهل بیت(علیهم السلام) همه کارها را تعطیل و سر در منازل، پارچه سیاه نصب نمایند و مراسم عزا دارى به پا کنند. همچنین همیشه تأکید داشت مردم، باشکوه در نماز جمعه شرکت داشته باشند و از کسانى که شرکت نمى کردند، انتقاد مى کرد.

وى به وکیلش در بصره، دستور داد مردم را در سالروز ولادت امیر المؤمنین على(علیه السلام) دعوت کند تا براى تعظیم شعائر، از مسجد زبیر در شهر بصره به طرف مرقد امام على(علیه السلام)حرکت کنند. اکثر مردم بصره امر ایشان را اجابت کردند. این در حالى بود که حکومت عراق با حرکت دسته جمعىِ شیعیان به سوى مکانهاى مقدس به شدت مخالفت مى کرد. رژیم بعث عراق به تلافى این حرکت فرهنگى، ترورهاى بسیارى در بصره انجام داد.

اندیشه‌هاى سیاسى

1 ـ تشکیل حکومت اسلامى

این فقیه بیدار قصد داشت حرکتى را که توسط شهید محمدباقر صدر شروع شده بود تداوم بخشد ولى اوضاع سیاسى ـ اجتماعى عراق و وجود دیکتاتورى صدام، این فرصت را از او گرفت.

ایشان به استناد روایت امام على(علیه السلام) که فرمود:

دین اساس و حکومت نگهبان است پس حکومتى که اساس (دین) ندارد، از بین مى رود و دینى که نگهبان (حکومت) نداشته باشد، ضایع است

معتقد بود، دین اسلام بدون تشکیل حکومت اسلامى و اجراى حدود الاهى ناقص است. نیز اعتقاد داشت: «اسلام همه را به تأسیس حکومت اسلامى در همه جوامع مسلمان دستور مى دهد

2 ـ دفاع از جمهورى اسلامى ایران

آیت الله صدر از حامیان و طرفداران نظام جمهورى اسلامى ایران بود. ایشان در نامه اى که براى عراقیان مقیم ایران فرستاد، نوشت:

«خداوند مردم ایران را زنده نگه دارد. آنها برادران دینى و مذهبى ما هستند، خداوند دولت جلیل ایران را که شرف اسلام در عالم است، زنده نگه دارد.»

وى به استادش امام خمینى بسیار احترام مى گذاشت و از او با رمز أبى احمد یاد مى کرد. او از آیت الله خامنه اى بسیار تمجید مى نمود و از ایشان به عنوان عامل اصلى ایجاد علاقه بین مسلمانان عراق و ایران یاد مى کرد. آیت الله سید محمد صدر در مقاطع مختلف مى گفت:

دولت ایران، دولت ولى فقیه و آیت الله خامنه اى ولى امر مسلمانان است.

وى آرزو مى کرد زمانى در عراق دولتى مثل دولت ایران تشکیل شود. حضرت آیت الله سید محمد صدر ضمن دفاع از جمهورى اسلامى، هر گونه همکارى با دشمنان نظام اسلامى را جایز نمى دانست.

یکى از مقلدان ایشان سؤالى به این مضمون از آیت الله صدر نمود:

محضر ولى امر مسلمین امام صدر، من و برادرم با مجاهدین خلق معامله مى کنیم، مواد غذایى، میوه و سبزیجات به آنها مى فروشیم و در مقابل آن پول مى گیریم، آیا معامله ما صحیح است یا خیر؟

ایشان در جواب نوشتند:

این معامله شرعاً جایز نیست، زیرا کمک به گناه است، فوراً رابطه (با منافقین) را قطع کن.

3 ـ تأکید بر وحدت

آیت الله صدر بر وحدت اسلامى بسیار تأکید مى کرد و همه مذاهب اسلامى را با هم برادر مى دانست. وى در نامه اى که براى عراقیان مقیم ایران فرستاد، نوشته است:

به اعتقاد من بالاترین و والاترین قضیه اى که بر همه مسلمانان در حال حاضر بلکه در همه حال واجب است، وحدت و برادرى، نفى حاکمان ستمگر و دشمنان جهانى و نفى استعمارِ انگلیس، آمریکا و اسرائیل است که بر بشر محروم و مظلوم ستم مى کنند. اکنون ما بیش از هر زمانى احتیاج داریم که ید واحدى باشیم و با هم مخلصانه و صادقانه، برادرى ورزیم.

او وحدت بین شیعه و سنى را بسیار مهم مى شمرد. در خطبه‌هاى نماز جمعه از برادران اهل سنت دعوت مى کرد در نماز جمعه شرکت کنند همچنین به شیعیان اجازه مى داد به امام جماعت اهل سنت اقتدا نمایند.

4 ـ تقیه جایز نیست

آیت الله صدر، تقیه و کنار آمدن با ظلم و بى عدالتى را از روى مصلحت جایز نمى دانست. وى به کسانى که برپایى نماز جمعه را سبب ایجاد فتنه مى دانستند گفت:

امروز هیچ حاجتى به تقیه نیست، جماعتى گفته اند برپایى نماز جمعه فتنه است! کسانى عامل فتنه هستند که در نماز حاضر نمى شوند و با عدم شرکت در نماز جمعه دشمنان دین را دانسته یا ندانسته یارى مى کنند!

آثار

مرجع شهید آیت الله سید محمد صدر، ضمن تدریس علوم حوزوى ورسیدگى به امور دینى و دنیوى مردم، موفق شد بیش از 20 جلد کتاب به نگارش درآورد. همچنین وى صدها مقاله در موضوعات مختلف تألیف کرد که در روزنامه‌ها و مجله‌هاى متعدد، به چاپ رسیده است. موضوع بیشتر کتاب‌ها و مقاله‌هاى وى، فقه زندگى و اجتماع است. برخى از کتاب‌هاى ایشان به زیور چاپ آراسته شده و برخى دیگر به صورت خطى و دست نوشت باقى مانده است.

آثار چاپى

1. نظرات الاسلامیة فى اعلان حقوق الانسان،نقد و بررسى لایحه حقوق بشر از دیدگاه اسلام.

2. القانون الاسلامى، وجوده، صعوباته، منهجه . سید محمد صدر در این کتاب، درباره امکان نوشتن فتاواى فقهى به صورت مواد قانونى بحث مى کند.

3. أشعة من عقاید الاسلام،بررسى بعضى از جوانب اصول دین.

4.فلسفة الحج و مصالحه فى الاسلام.

5. موسوعة الامام مهدى،تا کنون چهار جلد از این کتاب به نامهاى: «تاریخ الغیبة الصغرى»، «تاریخ الغیبة الکبرى»، «الیوم الموعود بین الفکر المادى و الدینى» و «تاریخ ما بعدالظهور»، به چاپ رسیده است. آیت الله صدر در یکى از جلسات فرمود: این کتاب 12 جزء است. بنابراین جزءهاى دیگر به صورت خطى باقى مانده و به چاپ نرسیده است. وى این کتاب را در 29 سالگى تألیف کرده است. آیت الله سید محمدباقر صدر مقدمه اى مبسوط بر این کتاب نگاشت. در قسمتى از آن مقدمه آمده است:

کتاب موسوعة جلیلة فى الامام المهدى (علیه السلام) ، اثر یکى از فرزندانمان و شاگردان عزیزمان علامه سید محمد صدر، موسوعه اى است درباه حضرت مهدى (علیه السلام) که در تاریخ شیعه بى سابقه است. وى در این کتاب موضوع حضرت مهدى (علیه السلام) را از همه جوانب بررسى کرده است.

6. ماوراء الفقه،این کتاب که موسوعه فقهى است در 10 جزء تألیف شده است. مؤلف در این کتاب درباره مسائل فقهى اى بحث مى کند که دانشوران قبلى ذکر نکرده اند و یا کمتر به آن پرداخته اند.

7. فقه الاخلاق،مشتمل بر یک دوره فقه «احکام اخلاقى و مستحبات» است.

8. أضواء على ثورة الحسین(علیه السلام)، پاسخ به مهم ترین شبهات مطرح شده پیرامون قیام امام حسین(علیه السلام).

9. منة المنان فى الدفاع عن القرآن،سلسله درسهاى تفسیر ایشان که در روزهاى تعطیل برگزار مى شد.

10 . بحوث کثیرة حول الکذب.

11. بحوث کثیرة حول الرجعة.

12. بحوث کثیرة حول البداء.

13. الصراط القویم،رساله عملیه. این کتاب شامل یک دوره فقه و فتاواى ایشان است.

سید محمد صدر در مقدمه این کتاب مى نویسد:

اصل کتاب تألیف جد مادرى ام، آیت الله محمدرضا آل یاسین است و دایى ام مرتضى آل یاسین بعضى از فتاواى خود را در حاشیه این کتاب آورده است. من نیز بعضى لغات را که مشکل بود تغییر دادم و فتاواى خودم را به آن اضافه کردم.

14. منهج الصالحین،5 جزء.

آثار خطى

1. دورة الکاملة فى علم الاصول،بحث خارج استدلالى آیت الله خویى.

2. دورة الکاملة فى علم الاصول،بحث خارج استدلالى آیت الله سید محمدباقر صدر.

3. مباحث من کتاب الطهارة،شرح عروة الوثقى از تقریرات شهید سید محمدباقر صدر.

4. مباحث من کتاب الطهارة،تقریرات درس آیت الله خویى.

5. بحث المکاسب الاستدلالى،سلسله درسهاى خارج فقه که توسط امام خمینى به فارسى ایراد شده و سید محمد صدر آنرا به عربى ترجمه کرده است.

6. اللمعة فى احکام صلاة الجمعة

7. منهج الاصول

8. شذرات من فلسفة الامام الحسین

9. فقه الطب

10. فقه العشایر

11. مسائل فى حرمة الغن

12. صلاة اللیل.

ذوق شعرى

آیت الله صدر، داراى طبع شعر هم بوده و قصاید زیبایى در منقبت اهل بیت(علیهم السلام)سروده است. وى بعضى از قصایدش را در خطبه نماز جمعه براى نماز گزاران قرائت مى کرد. بخشى از قصیده اى که درباره فضیلت امام على(علیه السلام)سروده چنین است:

یا امیر المؤمنین *** یا امام المتقین

انّک النور المبین *** مِن اله العالمین

انت یا زوج البتول *** انت یا صهر الرسول

انت یا عزّ العقول *** یا کریم الاکرمین

شوق شهادت

آیت الله سید محمد صدر، عاشق شهادت در راه خدا بود و گویا مى دانست در راه اعتلاى کلمه حق شهید خواهد شد. وى در جلسه اى خطاب به یکى از دوستانش گفت:

شیخ غروى و شیخ بروجردى به شهادت رسیدند و من سومى هستم. همچنین یکى از دوستان ایشان نقل مى کند: روزى به دیدار ایشان رفتم و گفتم: سید محمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدى توسط صدام به قتل رسیدند. فقدان عمویت برایمان کافى است و ما نمى خواهیم تو را از دست بدهیم! به کجا مى روى. (چرا تند و صریح صحبت مى کنى!) پس از تو، چه کسى هدایت مردم و حوزه را به دست خواهد گرفت. سیّد محمد مدتى کوتاه مکث کرد و فرمود:

گردن من و سید محمدباقر صدر، از گردن امام حسین (علیه السلام) برتر نیست، من اولین کسى هستم که حاضرم براى حوزه مقدسه علمیه و مردم مظلوم عراق قربانى شوم.

در آخرین روز زندگى و حیاتش، به یکى از دوستانش فرمود:

من در خطرم و در خطر باقى مى مانم تا همان طور که معصومین (علیهم السلام) رفتند، شهید شوم، همانند میثم تمار، حجر بن عدى، سعید بن جبیر، شهداى طف و... .

رویارویى با حاکمیت

آیت الله سید محمد صدر قصد داشت، سالروز ولادت با سعادت حضرت مهدى(علیه السلام)در 15 شعبان (1419 هـ .ق.) همراه شیعیان و مریدان خود از نجف براى زیارت امام حسین(علیه السلام) به کربلا مشرّف شود که با مخالفت رژیم بعث عراق روبه رو شد. حکومت مى ترسید، مردم در مسیر راه علیه رژیم صدام تظاهرات برگزار کنند. آیت الله صدر که اوضاع را این گونه دید به همه دستور داد براى حفظ جان خود برگردند.

وى جمعه همان هفته، 19 شعبان (1419هـ .ق.) خطبه اى تاریخى ایراد کرد. او در این سخنرانى، رژیم صدام را خادم و نوکر اسرائیل معرفى کرد. و در این باره گفت:

«همانا مستعمرین از دین مبین اسلام، کراهت دارند و با هر مکر و حیله و هر وسیله اى مى خواهند مظاهر اسلامى را تضعیف و نابود کنند. به عنوان نمونه، مراسم زیارت، چاپ کتب دینى، ایراد سخنرانى و صلوات فرستادن را تضعیف مى کنند. به همین علت است که نماز جمعه در چشم استعمار گران، مخصوصاً اسرائیل عظمت دارد، زیرا نماز جمعه باعث عزت مذهب و دین و مایه هدایت مردم است.»

سپس در ادامه سخنرانى اقدام صدام در بستن راه زائران را، به اقدام متوکل عباسى، تشبیه کرد و در پایان خطبه‌ها از عالمانى که در برابر این واقعه سکوت کردند، انتقاد کرد و گفت:

«بروید و از آنها (علما) سوال کنید که سبب این سکوت که مثل سکوت قبرهاست، چیست.»

وى در خطبه‌هاى بعدى تا زمان شهادت، بسیار تند و صریح صحبت کرد و از حزب بعث عراق انتقادهاى بسیارى نمود.

خطیب کفن پوش

صدام حسین رئیس جمهور عراق که از خطبه‌هاى آتشین هفته‌هاى اخیر سید، ناراحت و عصبانى بود، از آیت الله صدر خواست از برپایى نماز جمعه خوددارى کند ولى ایشان این پیشنهاد را رد کرده و گفت:

بر من واجب است که تکلیفم را انجام دهم.

آیت الله سید محمد صدر براى برپایى آخرین نماز جمعه، در حالى که پارچه اى سفید به نشانه کفن روى دوش خود انداخته بود، با گامهاى استوار و با شجاعت به طرف مسجد کوفه، محل برپایى نماز جمعه، حرکت کرد.

وى که به خاطر ترور عده اى از نمایندگان و نزدیکانش توسط حزب بعث ناراحت بود، گفت:

من بارها گفته ام ترور هر کدام از مؤمنین مثل ترور من است. زیرا مؤمنین پیکر واحدى هستند که اگر به عضوى صدمه وارد شود، دیگر عضوها بى قرار مى شوند.

سپس دعاى مفصّلى خواند و به 14 معصوم(علیهم السلام)پاک سلام داد. همچنین نکاتى را درباره قیام سیدالشهدا(علیه السلام) و مسائلى پیرامون مراسم عزادارى اموات ذکر کرد. گویا مى دانست روزهاى آخر عمر اوست، زیرا این خطبه بوى شهادت مى داد.

شهادت

آیت الله سید محمد صدر، عادت داشت شبهاى جمعه در منطقه «البرانى» در شهر نجف اشرف، همراه دو فرزندش در مجلس تعزیه و عزادارى شرکت کند. شامگاه روز پنجشنبه 2 ذیقعده (1419هـ .ق.) برابر با (30 / 11 / 1377) طبق معمول در جلسه فوق شرکت کرد. پس از پایان مجلس به همراه فرزندانش مصطفى و مؤمّل، با خودرو عازم منزل شدند اما در مسیر راه در ابتداى منطقه «الحنانه» و در نزدیکى میدان معروف «ثورة العشرین»، یک خودروى آمریکایى برابرشان توقف کرد و چند جوان ناشناسِ مسلح از آن پیاده شدند و اتومبیل را به رگبار بستند آیت الله سید محمد صدر و دو فرزندش به لقاءالله پیوستند.

روزنامه «القبس» کویت نوشت: این ترور توسط یک تیم وابسته به قصى فرزند کوچک صدام صورت گرفت و آنان پس از گلوله باران خودروى حامل شهید محمد صدر و فرزندانش پیکر آنان را به محل نامعلومى انتقال دادند. جسد وى و فرزندانش فرداى آن روز در 3 ذیقعده (1419 هـ .ق.) به خاک سپرده شد. دولت بعث عراق، اجازه برپایى مراسم عزادارى و تشییع جنازه نداد.

فرزندان

آیت الله سید محمد صدر، در دوران جوانى با دختر عمویش، ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو دختر و چهار پسر به نام‌هاى (مصطفى، مقتدى، مؤمل و مرتضى) بود.

سه تن از پسران آیت الله سید محمد صدر داماد حضرت آیت الله شهید سید محمدباقر صدر هستند.

همه پسران وى همچون پدر، اهل علمو روحانى هستند.

منابع:

دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 192.

نبذة مختصرة من الحیاة شهید الصدر، ص 5.

آیت الله آل یاسین، مرجعیتش با زعامت آیت الله ابوالحسن اصفهانى هم زمان بود و پس از فوت وى به مرجعیّت عام شیعه رسید و به اداره حوزه علمیه نجف اشرف توفیق یافت. آیت الله آل یاسین تألیفات زیادى دارد از جمله: بلغة الراغبین فى فقه آل یاسین، شرح منظومه سید بحرالعلوم، سبیل الرشاد، دیوان شعر، حاشیة العروة الوثقى، التعلیقات على وسیلة النجاة، شرح التبصرة.(معجم الرجال الفکر و الادب فى النجف، ج 1، ص 71).

معجم الفکر و الأدب فى النجف، ص 419.

همان، ص 192.

نبذة المختصرة من حیاة الشهید محمد الصدر، ص7.

نشریه موعود، ش 15، ص 6.

نبذة مختصرة من حیاة الشهید محمد الصدر، ص10.

کیهان، 30/ 11 / 1378، ص 10.

الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 42.

بیّنات، ش 32.

همان.

رجل الفکر و المیدان، ص 53.

همان.

نبذة المختصرة من حیاة الشهید محمد الصدر، ص22.

همان، ص 24.

مرجعیة المیدان، عادل رؤوف، ص 356.

همان، ص 92.

الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، مختار اسدى،ص8.

کیهان، 30 / 11 / 1378، ص 10.

الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 20.

کیهان، 30 / 11 / 1378، ص 10.

الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 19.

رجل الفکر و المیدان، ص 53.

الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 20.

رجل الفکر و المیدان، ص 42.

این روایت در بین علما مشهور است.

الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 42.

مرجعیة المیدان، ص 368.

الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 23.

مرجعیة المیدان، ص 364.

الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ضمائم، ص 6.

رجل الفکر و المیدان، ص 82.

همان، ص 52.

نشریه موعود، ش 15، ص 6.

الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 37.

مرجعیة المیدان، ص 364.

آیت الله میرزا على غروى از عالمان بزرگ نجف اشرف بود که توسط حکومت بعث عراق در (2 / 2 / 1377) بعد از نماز عشاء، ترور شد و به شهادت رسید.

آیت الله شیخ مرتضى بروجردى از عالمان بزرگ نجف اشرف بود که توسط حکومت بعث عراق در (28 / 3 / 1377) ترور و به شهادت رسید.

الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 9.

همان، ضمیمه، ص 12.

همان، ص 9، رجل الفکر و المیدان، ص 44.

الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 73.

همان، ص 223.

روزنامه «الشرق الاوسط» مى نویسد: صدام 120 روحانى و طلبه از نزدیکان، آشنایان و نمایندگانِ صدر را به شهادت رساند که 80 نفر از آنها امامان جمعه شهرهاى مختلف عراق بودند. همچنین 10 قاضى و 27 طلبه حوزه نجف اشرف، ترور و به شهادت رسیدند. (الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 179 به نقل از (الشرق الاوسط، 2 / 3 / 1999 م.)

الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 82.

کیهان، 30 / 11 / 1378.

الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 183.

دختر سید محمد جعفر صدر

نبذة المختصرة من حیاة الشهید محمد صدر، ص 5.

بازدید : 445
شنبه 16 اسفند 1398 زمان : 3:17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

امام شناسی

نام: محمد بن الحسن .
کنیه: ابوالقاسم.
امام زمان(ع) هم نام و هم کنیه حضرت پیامبر اکرم(ص) است. در روایات آمده است که شایسته نیست آن حضرت را با نام و کنیه، اسم ببرند تا آن گاه که خداوند به ظهورش زمین را مزیّن و دولتش را ظاهر گرداند.

القاب
مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.
شیعیان در دوران غیبت صغرى ایشان را «ناحیه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بیش از 180 لقب براى امام زمان(ع) بیان شده است.

منصب:
معصوم چهاردهم، امام دوازدهم شیعیان و بر پاکننده اولین حکومت واحده جهانى در دوره آخر الزمان.

تاریخ ولادت: نیمه شعبان سال 255 هجرى.
برخى روز تولد آن حضرت را هشتم شعبان و برخى دیگر 23 رمضان دانسته اند. سال تولد آن حضرت را نیز برخى 256 و برخى 258 دانسته اند.

محل تولد: سامرا (در سرزمین عراق کنونى).

نسب پدرى: ابو محمد، حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب(ع).

نام مادر: نرجس. نام اصلىِ وى ملیکه، دختر یشوعاى، فرزند قیصر روم است. برخى گفته اند که نام وى صیقل مى باشد.

مدت امامت: امامت آن حضرت در دو مرحله است که به «غیبت صغرى» و «غیبت کبرى» شهرت یافته است.

مدت «غیبت صغرى» از هنگام ولادت آن حضرت، در سال 255 تا سال 329 هجرى، به مدت 74 سال بوده است. و «غیبت کبرى» از سال 329 هجرى آغاز و تاکنون ادامه یافته است. این غیبت همچنان ادامه دارد تا خواست خداوند منان بر ظهور آن حضرت تعلق گیرد. در آن زمان، غیبتش به پایان مى رسد وحکومت اسلامى، در سراسر جهان، به رهبرى آن حضرت محقق مى گردد.

اصحاب و یاران :
1. عثمان بن سعید عمروى (متوفاى سال 257ق.).
2. محمد بن عثمان عمروى (متوفاى سال 304ق.).
3. حسین بن روح نوبختى (متوفاى سال 326ق.).
4. على بن محمد سمرى (متوفاى سال 329ق.).

این چهار تن نماینده بلافصل امام زمان(ع) بودند که در ایام غیبت صغرى، پس از شهادت امام حسن عسکرى(ع)، از سال 260 تا 329، به مدت 70 سال به ترتیب، واسطه میان امام(ع) وشیعیان ایشان بودند. این چهار نفر به «نوّاب اربعه» مشهورند. ولى در هنگام خروج آن حضرت، 313نفر از یارانش به او پیوسته و نخستین هسته لشکریان امام(ع) را تشکیل مى دهند.

زمامداران معاصر :
امام زمان(ع) از زمان تولد (سال 255 هجرى) تا زمان ظهور و تشکیل حکومت جهانى، با تمام حاکمان و زمامداران کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى، معاصر بوده و خواهد بود؛ اما خلفاى عباسى که در ایام غیبت صغراى آن حضرت بر مسلمانان حکومت راندند، عبارتند از:
1. مهتدى عباسى (255 - 256ق.).
2. معتمد عباسى (256 - 279ق.).
3. معتضد عباسى (279 - 289ق.).
4. مکتفى عباسى (289 - 295ق.).
5. مقتدر عباسى (295 - 320ق.).
6. قاهر عباسى (320 - 322ق.).
7. راضى عباسى (322 - 329ق.).
8. متقى عباسى (329 - 333ق.).

ولادت امام زمان و مخفی ماندن آن
درباره ماه تولد امام زمان (ع)، اختلافاتی وجود دارد؛ اما قول مشهور ماه شعبان است و بسیاری از منابع کهن شیعه نیز همین ماه را بیان کرده‌انددر عین حال برخی از منابع شیعه و سنی ماه رمضان و برخی از منابع اهل سنت ماه ربیع‌ الاول و ربیع‌ الثانی را ذکر کرده‌ اند.
منابع تاریخی درباره روز تولد امام دوازدهم، یازده مورد را گزارش کرده‌ اند که در میان آنها، روز نیمه شعبان گزارش معروف و مشهور است در میان عالمان شیعی، کلینی، مسعودی، شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، فتال نیشابوری، امین الاسلام طبرسی، ابن طاووس، ابن طقطقی، علامه حلی، شهید اول، کفعمی، شیخ بهایی و دیگران و در میان دانشمندان اهل سنت ابن خلکان، ابن صباغ مالکی، شعرانی حنفی، ابن طولون و دیگران این قول را گزارش کرده‌ اند. روز نهم ربیع‌ الاول نوزدهم ربیع‌ الاول نهم ربیع‌الثانی اول ماه رجب ۲۳ ماه رمضان سوم شعبان و هشتم شعبان را منابع سنی نقل کرده‌ اند و شب جمعه اول ماه رمضان یا شب جمعه‌‌‌‌ای از ماه رمضان در کتاب کمال الدین شیخ صدوق گزارش شده است

مکان ولادت
مورخانی که در این باره سخن گفته‌ اند، بر این مطلب اتفاق نظر دارند که امام زمان(ع) در خانه پدرش امام عسکری(ع) در سامرا به دنیا آمد و این خانه در کوچه‌‌‌‌ای جای داشت که نامش را «راضه» یا «وصافه» می‌ گفتند این خانه هم‌ اکنون بارگاه امام‌هادی و امام عسکری(ع) است بنابر نقل‌های تاریخی امام‌هادی(ع) و امام عسکری(ع) سال‌ها پیش از تولد امام زمان (ع) به سامرا ـ مرکز خلافت عباسی ـ خوانده شدند و تا پایان عمر در همان‌ جا سکونت داشتند

شرح ماجرا
روایت مشهور از شرح ولادت امام زمان(ع)، بر اساس نقل حکیمه خاتون عمه امام عسکری(ع) است. در بخش‌‌هایی از گزارش شیخ صدوق از سخنان حکیمه آمده است:
«امام حسن عسکری مرا به نزد خود فراخواند و فرمود:‌‌‌‌ای عمه! امشب نزد ما باش که شب نیمه شعبان است و خدای تعالی امشب حجت خود را ـ که حجت او در روی زمین است ـ ظاهر سازد. گفتم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدایت شوم! اثری از حمل در او نیست. فرمود: همین است که به تو می‌ گویم.
گوید: آمدم و چون سلام کردم و نشستم، نرجس آمد، کفش مرا برداشت و گفت: بانوی من و بانوی خاندانم حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و بانوی خاندان من هستی. [نرجس] از کلام من ناخرسند شد و گفت: عمه جان! این چه فرمایشی است؟ بدو گفتم: دختر جان! خدای تعالی امشب به تو فرزندی عطا فرماید که در دنیا و آخرت آقاست. نرجس خجالت کشید و حیا کرد. چون از نماز فارغ شدم، افطار کردم و در بستر خود خوابیدم. نیمه‌های شب برای ادای نماز برخاستم و آن را به جای آوردم؛ در حالی که نرجس خوابیده بود. برای تعقیبات نشستم و پس از آن نیز دراز کشیدم و هراسان بیدار شدم. او همچنان خواب بود. پس برخاست و نماز گزارد و خوابید.
حکیمه در ادامه گوید: بیرون آمدم و در جستجوی فجر به آسمان نگریستم. دیدم فجر اول دمیده است و او در خواب است. شک بر دلم عارض گردید. ناگاه ابومحمد از محل خود فریاد زد:‌‌‌‌ای عمه! شتاب مکن که اینجا کار نزدیک شده است. گوید: نشستم و به قرائت سوره‌‌های الم سجده و یس پرداختم. در این میان او هراسان بیدار شد و من به نزد او پریدم و بدو گفتم: نام خدا بر تو باد. آیا چیزی احساس می‌ کنی؟ گفت:‌‌‌‌ای عمه! آری. گفتم: خودت را جمع کن و دلت را استوار دار که همان است که با تو گفتم. حکیمه گوید: من و نرجس را ضعفی فرا گرفت و به ندای سرورم به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و ناگهان سرور خود (فرزند نرجس) را دیدم که در حال سجده بوده و مواضع سجودش بر زمین است. او را در آغوش گرفتم. دیدم پاک و نظیف است.
ابومحمد فرمود:‌‌‌‌ای عمه جان! فرزندم را به نزد من آور! او را نزد وی بردم و او دو کف دستش را گشود و فرزند را در میان آن قرار داد و دو پای او را به سینه خود نهاد. پس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وی کشید. سپس فرمود:‌‌‌‌ای فرزندم! سخن گوی. گفت: «اشهد‌‌ان‌لا اله الا الله وحده لاشریک له و اشهد‌‌ان‌محمدا رسول الله». سپس بر امیرمؤمنان سایر امامان(ع) درود فرستاد تا آنکه بر پدرش رسید و زبان درکشید

مخفی بودن ولادت
خلفای بنی‌عباس بنابر روایات پیامبر(ص) و ائمه(ع) می‌دانستند که دوازدهمین امام همان مهدی است؛ بنابراین مراقبانی بر امام حسن عسکری و منزل آن حضرت گماردند. مورخان گفته‌ اند معتمد عباسی به قابله‌‌ها امر کرده بود تا وقت و بی‌ وقت، سرزده وارد خانه سادات شوند - به‌ ویژه خانه امام حسن عسکری(ع) - و درون خانه را بگردند و از حال همسر او باخبر شوند و گزارش دهند کنیزی به نام ثقیل که گویا برای حفظ جان امام زمان(ع) ادعای بارداری کرده بود، بازداشت شد و مدت دو سال تحت نظر قرار گرفت تا اطمینان به عدم بارداری وی حاصل شد و سپس او را رها کردند

ولادت امام زمان(ع) از عموم مردم پنهان نگه داشته شد. در روایات نیز به این موضوع و دلیل آن اشاره شده است. امام سجاد(ع) می‌ فرماید : «در قائم ما سنت‌‌هایی از انبیا هست... و سنتی از ابراهیم... و اما از ابراهیم پنهان‌ بودنِ ولادت و کناره‌ گیری از مردم همچنین امام صادق(ع) می‌ فرماید: «ولادت صاحب الامر بر این خلق پوشیده است تا اینکه ظهور کند؛ برای اینکه بیعت کسی بر گردنش نباشد».
شیخ مفید نیز معتقد است: «به دلیل مشکلات آن دوران و جستجوی شدید سلطان وقت و کوشش بی‌ امان برای یافتن آخرین حجت خدا، ولادت آن حضرت بر همگان مخفی ماند».
مخفی بودن ولادت، در تاریخ بی‌سابقه نیست، بلکه نقل شده است ولادت ابراهیم خلیل(ع) از ترس کشته‌ شدن به دست پادشاه زمانش پنهانی بودیا قرآن کریم در سوره قصص آیه ۷ تا ۱۳، در شرح ولادت موسی بن‌ عمران(ع) به پنهانی‌ بودن آن اشاره می‌ کند.

شاهدان ولادت
علاوه بر حکیمه خاتون، دو تن از کنیزان امام حسن عسکری به نامهای ماریه و نسیم نیز از شاهدان ولادت او محسوب می‌شوند. شیخ طوسی و شیخ صدوق آورده‌ اند: «نسیم و ماریه گویند: چون صاحب الزمان از رحم مادر به دنیا آمد، دو زانو بر زمین نهاد و دو انگشت سبابه را به جانب آسمان بلند کرد. آنگاه عطسه کرد و فرمود: الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله. ستمکاران پنداشته‌اند که حجت خدا از میان رفته است. اگر برای ما اذن در کلام بود، شک زایل می‌ گردید».

آگاهی شیعیان از ولادت
شیخ مفید از تعدادی از اصحاب، خادمان و یاران نزدیک امام عسکری (ع) روایت کرده که آنان موفق به دیدار امام زمان (ع) شده‌ اند. محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر، حکیمه خاتون، ابوعلی بن مطهر، عمرو اهوازی، و ابونصر طریف، خدمتگزار خانه امام، از آن جمله بودند
شیخ صدوق در کمال الدین و تمام النعمه در روایتی نقل می‌کند که محمد بن عثمان از وکلای امام زمان(ع) گوید همراه با چهل نفر در خدمت امام عسکری (ع) بودیم که آن حضرت فرزند خود را به ما نشان داد و فرمود: «این امام شما پس از من و جانشین من در میان شماست. از او فرمان برید و پس از من در دین خود اختلاف نکنید که در این صورت هلاک می‌شوید و پس از این هرگز او را نخواهید دید».
شیخ طوسی از برخی از رجال شیعه که در این جمع چهل نفری حاضر بودند نام برده است: علی بن بلال، احمد بن هلال، محمد بن معاویة بن حکیم و حسن بن ایوب بن نوح.

گزارش اهل سنت
در میان دانشمندان اهل سنت، برخی ولادت امام زمان را گزارش کرده‌ اند؛ اما در مورد موعود بودن او سکوت کرده‌ اند: ابن اثیر (م ۶۳۰ق) در کتاب الکامل فی التاریخ، ابن خلکان (م ۶۸۱ق) در وفیات الاعیان و ذهبی (م ۷۴۸ق) در العبر. برخی دیگر علاوه بر گزارش‌ کردن ولادت، به موعود بودن او تصریح کرده‌ اند: ابن طلحه شافعی (م ۶۵۲ق) در مطالب السؤول[۵۷] و ابن صباغ مالکی (م ۸۵۵ق) در الفصول المهمه

منابع: صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، باب ۴۲، ح۱. طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۸.
مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، ص۶۰۵. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۷۵.
سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۳. همچنین ر.ک: طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۸. اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۴۴۹.
جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، ص۵۶۹.شافعی، مطالب السؤول، ج۲، ص۷۹، باب ۱۲.
مالکی، الفصول المهمه، ص۲۸۷.(منابع بیشتر منبع کتب شیعه)

بازدید : 273
شنبه 16 اسفند 1398 زمان : 3:17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

امام شناسی

کفعمی‌در کتاب «بلدالامین» فرموده: این دعا، دعای امام زمان (عج) است که آن را به شخصی که در زندان بود تعلیم داد، پس آن زندانی با خواندن آن آزاد شد:

إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکىٰ ، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .

خدایا گرفتاری بزرگ شد و پوشیده بر ملأ گشت و پرده کنار رفت و امید بریده گشت و زمین تنگ شد و خیرات آسمان دریغ شد و پشتیبان تویی و شکایت تنها به جانب تو است، در سختی و آسانی تنها بر تو اعتماد است،

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .

خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانی که اطاعتشان را بر ما فرض نمودی و به این سبب مقامشان را به ما شناساندی، پس به حق ایشان به ما گشایش ده، گشایشی زود و نزدیک همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر،

یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِىُّ ، یَا عَلِىُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیانِى فَإِنَّکُما کافِیانِ ، وَانْصُرانِى فَإِنَّکُما ناصِرانِ .

ای محمّد و‌‌‌ای علی،‌‌‌ای علی و‌‌‌ای محمّد، مرا کفایت کنید که تنها شما کفایت‌کنندگان منید و یاری‌ام دهید که تنها شما یاری‌کنندگان منید،

یَا مَوْلانا یَا صاحِبَ الزَّمانِ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، أَدْرِکْنِى أَدْرِکْنِى أَدْرِکْنِى ، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ.

ای مولای ما‌‌‌ای صاحب زمان، فریادرس، فریادرس، فریادرس، مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب، اکنون، اکنون، اکنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب،‌‌‌ای مهربان‌ترین مهربانان به حق محمّد و خاندان پاک او.

بازدید : 576
شنبه 16 اسفند 1398 زمان : 3:17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

امام شناسی

درخت مظهر زیبایی و حیات و یکی از زیباترین و پرثمرترین نعمت‌های بیکران خداوند است که بخش مهمی‌از نیازهای انسان را برآورده می‌سازد.

به مناسبت 15 اسفند که روز درختکاری نام گرفته شده است به مختصر فوایدی از درختکاری از نظر اسلام می‌پردازیم.

امام صادق (ع) فرموده‌اند: شش چیز است که پس از وفات مومن به او ملحق می‌شود و ثوابش به او می‌رسد: فرزندی که برای او استغفار کند و قرآن و مصحفی که از خود به جای گذارد و مردم آن را تلاوت کنند و درختی که بکارد و صدقه آبی که جاری گرداند و چاه آبی که بکند و سنتی که پس از مرگ او به آن اخذ و عمل شود.

" براساس این حدیث از اعمال ماندگار مومنان که حتی پس از مرگ مومن برایش سود و اجر الهی پایدار دارد، درختکاری است. باید سیره عملی و رفتار و گفتار پیامبر (ص) و امامان (ع) در درختکاری اسوه و الگوی مسلمانان قرار گیرد و درختکاری در بین مسلمانان رواج یابد. درختکاری عمل صالح و مستحب الهی است.

حضرت رسول (ص) فرمودند: خداوند درخت را برای انسان آفرید، از این‌رو او باید درخت را بکارد، آن را آبیاری کند و در حفظ آن بکوشد.

ایشان در حدیثی دیگر می‌فرماید: هر وقت عمر جهان به آخر رسیده، هرگاه قیامت بخواهد قیام کند و عالم بخواهد منقرض شود و در دست یکی از شما نهال درختی باشد چنانچه بقدر کاشتن آن فرصت باشد، باید آن را بکارد و از فرصت باقیمانده استفاده نماید.

امام علی (ع) نیز می‌فرمایند: هر که آب و خاکی بدست آورد و آنگاه فقیر و تهیدست بماند خدایش از خیر و رحمت بدور دارد.

امام صادق (ع): خداوند برای پیامبرانش کشاورزی و درختکاری را برگزید تا از بارش باران ناخشنود نباشند.

امام صادق (ع): درخت بکارید و کشاورزی کنید که هیچ عملی از آن حلال‌تر و پاکیزه‌تر نیست. سوگند به خدا که هنگام ظهور حضرت ولیعصر ارواحنا فداه بعد از خروج دجّال، کشاورزی و نخل‌کاری رونق بسزایی خواهد یافت.

فرهنگ شدن درختکاری و حفاظت از آن، در سلامت محیط زیست و پاکی هوا و تندرستی شهروندان تاثیر بسیاری دارد. باید سرزمین‌های مسلمانان سرسبز و پردرخت باشد و مسلمانان از آثار آن بهره‌مند شوند. فضا و محیط سرسبز از درختان فراوان ضامن ارتقای بهداشت روانی و افزایش نشاط و شادابی انسان‌ها در جامعه اسلامی‌است.

قرن‌هاست که آدمی‌در سایه شاخسارشان از شدت گرما و تابش خورشید در امان مانده و از میوه‌های الوان و شیرینشان بهره مند گشته است. آوای پرندگان که در لابلای شاخسارشان مأوا گزیده‌اند، روح و جانش را صفا بخشیده و قلب وی را مملو از خوشی و شادابی نموده است. در دل زمستان سرد نیز بار دیگر به مدد هیمه‌ای که از تنه درختان فراهم آورده و آتشی که از آن افروخته سرما و یخبندان را تاب آورده و با آنها دست و پنجه نرم کرده است و بار دیگر این شکوفه‌های زیبای درختانند که به او نوید فرا رسیدن بهاری دل‌انگیز را می‌دهند.

به این ترتیب بهره‌مندی‌هایی که از درختان عاید بشر می‌گردد بی‌شمار است و اگر درختان را نعمات الهی بدانیم، سخنی به گزاف نگفته‌ایم؛ امروزه با صنعتی شدن جوامع بشری درختان نقش مهمتری در زندگی بشر ایفا می‌کنند، از سویی مقدمات پیشرفت بیشتر صنعت و فناوری را موجب می‌شود.

در چنین شرایطی مساله درخت و درختکاری راه‌حلی مناسب برای مبارزه با آلودگی‌ به شمار می‌آید. در همین راستا در کشور عزیزمان ایران 15 اسفند هر سال به درخت و درختکاری اختصاص یافته و آن را روز درختکاری نام نهاده‌اند. به این ترتیب همه ساله در روز 15 اسفند ماه که آخرین ماه فصل زمستان است در حالیکه همه ایرانیان خود را برای استقبال از روزهای پر طراوت بهاری آماده می‌کنند. نهال‌های جوان به دست خاک مهربان و صبور ایران سپرده می‌شود تا به درختانی نیرومند و سرسبز بدل گردند و به این ترتیب گامی‌در آبادانی کشور عزیزمان برداشته می‌شود .

درختکاری در ایران دارای پشتوانه‌ای از علایق ملی و سنت تاریخی است، تاریخ نشان می‌دهد که ایرانیان باستان، جشن‌های خاصی داشتند و در این جشن‌ها به درختکاری پرداخته و به خاک و زراعت احترام می‌گذاشتند علاوه بر این درختکاری با اعتقادات مذهبی مردم نیز پیوند دارد، تا حدی که کاشت درخت نوعی عبادت محسوب می‌شود.

مطالب یاد شده به روشنی، وظیفه تک تک ما را در حفظ و حراست از منابع طبیعی ِ موجود، خصوصاً جنگل‌ها و مراتع و همچنین توسعه پایدار و گسترش این نعمت الهی، به عنوان یک وظیفه دینی و ملی، مشخص می‌کند. بطور خلاصه روز درختکاری بهانه‌ای است برای اینکه ما به محیط زیست احترام گذشته و آنرا احیاء کنیم و یا حداقل آن را با دقت بیشتری نگهداری کنیم. امید است که با تلاش در این جهت، حتی با کاشتن یک نهال کوچک، کشوری زیبا و آباد را برای خویش مهیا کنیم که یقیناً کاری پسندیده است.

پس در روز 15 اسفند من و تو با دست‌هایمان نهال کوچک را به خاک سرد اسفند می‏‌سپاریم و آفتاب، گرمای خویش را هدیه راه طولانی‏‌اش می‏‌کند و آب، با پاکی‏‌اش بدرقه شکفتنش می‏‌شود. زمینِ سبز، دوست داشتنی و خیال‏‌انگیز است. چشم را نوازش می‏‌دهد و زبان را به تسبیح وامی‏‌دارد. ما با هم در روز درختکاری قراری سبز می‏‌گذاریم و همدیگر را به کاشت و حفظ این موجود زیبای خداوندی سفارش می‏‌کنیم. این قامت بلند و باشکوه، طلای سبزی است که زیستن، شکوفایی، حرکت و پویایی را به ما می‏‌فهماند. خداوند این موجود سبز و بابرکت را مایه عبرت، حکمت و قدرت خویش قرار داده است و ما نیز در جهت باروری این حکمت بی نظیر و ارزشمند تلاش خواهیم کرد.

بازدید : 271
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 5:13
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

امام شناسی

امام رضا(ع):

انتظار فرج به چند چیز است:

1_صبور بودن

2_گشاده رویی

3_همسایه داری

4_خوش رفتاری

5_ترویج کارهای نیک

6_خودداری از ازار و اذیت دیگران

7_خیر خواهی و مهربانی با مومنان

تحف العقول،ص415

بازدید : 541
پنجشنبه 14 اسفند 1398 زمان : 0:37
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

امام شناسی
متن پیشنهادی برای دفع بلا:
(متن دعا)
وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْکرْبِ


(۱) یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ. (۲) ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ. (۳) فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ. (۴) أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ (۵) وَ قَدْ نَزَلَ بی‌ یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بی‌مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. (۶) وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی. (۷) فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. (۸) فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی‏ مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً. (۹) وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک. (۱۰) فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بی‌یا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بی‌ذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.

(ترجمه)

دعای او هنگامی‌که برایش مهمی‌دست می‌داد یا رنجی فرود می‌آمد


(۱)‌‌‌ای کسی که گره هر سختی به دست تو گشوده شود و‌‌‌‌ای که تندی شدائد به عنایتت می‌شکند،‌‌‌‌ای که راه بیرون‌شدن از تنگی و رفتن به سوی آسایش از تو خواسته شود، (۲)دشواری‌ها به لطف تو آسان گردد و وسایل زندگی و اسباب حیات به رحمت تو فراهم آید و قضا به قدرتت جریان گیرد و همه چیز به اراده تو روان شود، (۳)تنها به خواست تو بی‌آنکه فرمان دهی، همه چیز فرمان برد، و هر چیز محض اراده‌ات بی‌آنکه نهی کنی از کار بایستد، (۴)در تمام دشواری‌ها تو را می‌خوانند و در بلیات و گرفتاری‌ها به تو پناه جویند، غیر از بلایی که تو دفع کنی بلایی برطرف نگردد و گرهی نگشاید مگر تواش بگشایی، (۵)الهی بلایی بر من فرود آمده که سختی و ثقل آن مرا در هم شکسته و گرفتاری‌هایی بر من حمله‌ور شده که تحملش برای من دشوار است (۶)و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کرده‌ای و به اقتدار خود متوجه من نموده‌ای، (۷)اله من، چیزی را که تو آورده‌ای کسی نبرد و آنچه تو فرستاده‌ای دیگری باز نگرداند و بسته تو را کسی نگشاید و چیزی را که تو بگشایی دیگری نبندد و آنچه را تو دشوار نموده‌ای کسی آسان نکند و آن را که تو ذلیل کرده‌ای یاوری نباشد، (۸)پس بر محمد و آلش درود فرست و به رحمتت الها - در آسایش را به رویم باز کن و به قدرتت صولت سلطان غم را در میدان حیات من بشکن و مرا در موردی که از آن شکوه دارم به عنایت و احسانت کامیاب کن و به درخواست من شیرینی اجابت بچشان و از سوی خودت رحمت و گشایشی دلخواه نصیبم فرما و برایم نجات و خلاصی سریع از گرفتاری‌ها مقرر کن (۹)و مرا به خاطر چیرگی غم از رعایت واجبات و به کار بستن مستحبات خود باز مدار؛ (۱۰)چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بی‌تاب و توان شده، و قلبم از تحمل آنچه در زندگیم رخ نموده، لبریز از اندوه گشته و تو به رفع گرفتاری‌هایم و دفع آنچه در آن در افتاده‌ام توانایی پس قدرتت را درباره من به کار بر، گرچه از جانب تو مستحق آن نیستم‌،‌‌‌ای صاحب عرش عظیم.

بازدید : 245
پنجشنبه 14 اسفند 1398 زمان : 0:37
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

امام شناسی

امام شناسی

با عرض تبریک و تحنیت به مناسبت ولادت امام سجاد(ع)

ایشان فرمودند انسان مومن پنج نشانه دارد:

1_پرهیز از گناه در خلوت

2_صدقه دادن در هنگام تنگدستی

3_شکیبایی در وقت مصیبت

4_بردباری در حال خشم

5_و راستگویی به هنگام ترس

بازدید : 292
چهارشنبه 13 اسفند 1398 زمان : 23:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

امام شناسی

اعمال ماه رجب به صورت خلاصه:

1-غسل اولین روز و نیمه ماه رجب و آخر ماه رجب


2-روزه اولین روز و نیمه ماه رجب و آخر ماه رجب

برای دیدن به ادامه مطلب مراجعه نمایید.


3-در طول ماه رجب100 مرتبه بگوید:

استَغفِرُ اللهَ الَّذِی لا اِلَهَ الا هُوَ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اتُوبُ الَیهِ


4-در طول ماه رجب 1000 مرتبه: لا الَهَ الا اللهُ


5-در طول ماه رجب روزانه 70 مرتبه بگوید:

اَستَغفِرُ اللهَ وَ اَتُوبُ اِلَیهِ


6-در طول ماه رجب 100 مرتبه ذکر بگوید:

اَستَغفِرُ اللهَ ذَا الجَلالِ وَ الاِکرَامِ مِن جَمِیعِ الذُنُوبِ وَ الآثَامِ


7-در طول ماه رجب 1000 مرتبه یا 100 مرتبه سوره:

قل هو الله احد را بخواند


8-روزانه 10 مرتبه بگوید:

استَغفِرُ اللهَ الَّذِی لا اِلَهَ اِلا هُوَ وش اَساَلُهُ التُّوبَه


9-زیارت امام حسین علیه السلام از دور و نزدیک و زیارت عاشورا در حد توان هر روز

بازدید : 768
چهارشنبه 13 اسفند 1398 زمان : 23:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

امام شناسی

از امام علی(ع) پرسیدند:

1-واجب و واجب تر چیست؟

2-نزدیک و نزدیک تر چیست؟

3-عجیب و عجیبتر چیست

4-سخت و سخت تر چیست؟

فرمودند:

واجب اطاعت از الله و واجبتر از آن ترک گناه است.

نزدیک قیامت و نزدیکتر از آن مرگ است.

عجیب دنیا و عجیبتر از آن محبت دنیاست.

سخت قبر است و سخت تر از آن دست خالی رفتن به قبر است.

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 144
  • بازدید سال : 324
  • بازدید کلی : 11070
  • کدهای اختصاصی